طرف، پارسال زد پشت ماشین بابای من. هزینه صاف کاریاش شد 107 تومان. پدر ما یک اشتباهی کرد کارتش را نگرفت و زنگ نزد افسر بیاید. شمارهاش را گرفت. خودش پاسدار است و پسرش هم طلبه. از آن روز تا آلان بالای ده بار من و پدرم به خودش و پسرش گفتهایم که بیا خسارتی که زدهای را بده. اما انگار نه انگار. پسرش هم درسش خوب است ولی...
هر دفعه زنگ میزنیم میگوید فعلا ندارم. تعریف از خود نیست، صرفا تفاوت را میخواهم بگویم. حدودا 3 ماه پیش اشتباهی عقب عقب با موتور مالیدم به یک پژوی 405 که پارک بود. زیر باران و با بدبختی طرف را پیدا کردم. زنگ این خانه و آن خانه را زدم. کلی عذرخواهی کردم و شماره تلفنم را دادم و با این که واقعا نداشتم، پس فردایش 100 تومان با دومین اس ام اس که شماره کارتش بود واریز کردم. قضیه تمام شُد.
پینوشت: این حدیث به این معنا نیست که توجیه بدهد دست ما و از رکوع و سجودمان کم بگذاریم، بلکه دارد معیاری به ما میدهد که چه طور افراد را قضاوت کنیم.